نوآوری های ارزش آفرین

مفهوم نوآوری‌های ارزش‌آفرین و خلق ارزش واقعی

با افزایش جمعیت انسان‌ها و افزایش نیازهای بشر، فرآیندهای تولیدی پیچیده شدند و سرعت این فرآیندها رشد قابل توجهی پیدا کرد. پیچیده شدن و سرعت بالای فرآیندهای تولیدی، نیاز روزافزونی را به اندیشیدن راهکارهای نوآورانه برای انجام کارها به وجود آورد. به همین دلیل، فرآیندهای تولیدی و صنایع، بیشتر و بیشتر به دانش متکی شدند. پس از گذار از دوران تولید انبوه در کشورهای پیشرفته جهان، اکنون این کشورها سود بیشتری از “تولید دانش” نسبت به “تولید صنعتی” کسب می‌کنند. اصلی‌ترین ویژگی موفق‌ترین صنایع دنیا، سهم بالای محتوای دانش در ارزش افزوده این صنایع است. در بُعد یک کشور، یک شاخص مهم برای اندازه‌گیری دانش-محور بودن آن جامعه، سهم نیروی کار ماهر و تحصیلکرده است. البته این شاخص در صورتی قابل قبول خواهد بود که سازوکارهایی برای اشتغال این نیروی کار اندیشیده شده باشد. در مجموع برای قضاوت درباره میزان دانش‌بنیان بودن یک اقتصاد، باید چهار محور زیر را در نظر گرفت:

  1. نظام اقتصادی و نهادی که انگیزه‌هایی برای استفاده از دانش موجود و بالقوه به شکلی کارآ فراهم نموده و کمک نماید کارآفرینانی که به دانش اهمیت می‌دهند، رشد کنند؛
  2. . جامعه تحصیلکرده و ماهر که توانمندی لازم برای خلق، اشتراک و عملیاتی کردن دانش را داشته باشند (که در ایران به شکل ملموسی نسبت به کشورهای دیگر خاورمیانه، این شرط برقرار است)؛
  3. . وجود یک نظام نوآوری در بُعد کشور که منظور از آن مجموعه‌ای از مراکز تحقیق و توسعه، دانشگاه‌ها، شرکت‌های تولیدکننده دانش (مانند شرکت‌های مهندسی مشاور مهندسی معکوس در ایران)، مشاوران و اندیشمندان منفرد و دیگر سازمان‌های خلق‌کننده دانش است که به صورت مداوم و کارآ به خلق دانش، یا بومی‌سازی دانش جهانی اقدام نمایند. منظور از کارآ بودن آن است که این نظام باید خالی از موازی‌کاری یا تزاحم باشد.؛
  4. . یک سیستم ICT کارآ و پیشرفته برای کمک به خلق، اشتراک و فرآوری دانش.

تفاوت با نگاه سنتی

نگاه فوق به فرآیند خلق ارزش دارای تفاوت جدی با نگاه سنتی است؛ زیرا در نگاه سنتی، نیروی کار و سرمایه فیزیکی به عنوان لوازم فرآیندهای تولیدی در نظر گرفته می‌شوند در حالی که در نگاه دانش‌بنیان، نیروی کار و سرمایه دانش اصلی‌ترین ابعاد خلق ارزش هستند. در کار مبتنی بر دانش، خلق ارزش با نوآوری تحقق پیدا می‌کند و بر خلاف سیستم سنتی، نیروی کار به جای انجام اعمال یَدی، به اندیشیدن و استفاده از داده‌ها اشتغال دارند. بنابراین خلق ارزش از طریق اندیشیدن با خلق ارزش از طریق کشاورزی یا فعالیت صنعتی به کلی متفاوت است؛ بنابراین به خلق ارزش از این طریق، “خلق ارزش پساصنعتی” گفته می‌شود.

 

مفهوم سرمایه دانش، ذیل مفهوم سرمایه انسانی (سلامت، دانش، سعادتمندی) مستتر است که در چهار دهه گذشته، رشد قابل توجهی در ایران داشته است؛ به گونه‌ای که جمعیت تحصیلکرده دانشگاهی و بهره‌مند از سلامتی پتانسیل قابل توجهی برای خلق ارزش نوآورانه، ایجاد جریان‌های درآمدی پایدار و تأثیرناپذیر از نوسانات اقتصادی (داخلی و جهانی) ایجاد نموده است. استفاده از دانش در فرآیندهای خلق ارزش جدید نیز رشد قابل توجهی در سال‌های اخیر یافته است؛ هرچند این روند قابل بهبود نیز هست.

شرکت سرمایه‌گذاری پارسیان به عنوان یک شرکت موفق در زمینه خلق ارزش صنعتی، توانسته است با توانمندسازی نیروی کار خود، بنیه دانش‌بنیان مناسبی به وجود بیاورد. یکی از اهداف این شرکت، حرکت در مسیر رشد دانش‌بنیان و نوآوری‌های ارزش‌آفرین در حیطه‌های ذیل است:

  • تبدیل تجربه تولید صنعتی به دانش مهندسی فرآیند قابل عرضه به همه صنایع؛
  • کانالیزه کردن دانش مهندسی و پتانسیل‌های دانشگاهی به سمت نوآوری در زمینه انرژی‌های پاک؛
  • کانالیزه کردن دانش به سمت استارت‌آپ‌های نوآورانه خصوصاً در زمینه فناوری‌های دیجیتالی.

نگرش استارت‌آپی: متضمن رشد پایدار تولید

نگاه استارت‌آپی در معنای عدم وابستگی به مسیرهای گذشته (نوآوری)، عدم تبدیل به ماشین‌های دیوان‌سالاری (عدم خمودی)، و قابلیت تطبیق با نیازهای جامعه، می‌تواند در مدیریت همه بنگاه‌های تولیدی، حتی بنگاه‌های قدیمی، بزرگ‌مقیاس و موفق در زمینه سرمایه بازار (market capitalization) نیز به کار برده شود و محدود به مرحله اولیه شکل‌گیری یک ایده نیست.

برای موفقیت یک استارت‌آپ، مانند هر بنگاه موفق دیگری، در ابتدا یک چشم‌انداز امیدبخش ذهنی وجود دارد که یک یا تعدادی از مدیران آن را محقق می‌کنند؛ در واقع با رهبری یک مدیر که ایمان به رشد یک کسب‌وکار دارد، این چشم‌انداز پس از مدتی ثمر خواهد داد. بیشتر شرکت‌های های‌تک در دنیا به همین شکل پا گرفته‌اند؛ مثلاً در یک گاراژ (مانند اپل) یا در خوابگاه (فیس بوک) شکل گرفتند و سپس به شرکت‌های بسیار بزرگ و موفق تبدیل شدند. اما چیزی که در این داستان‌های موفقیت معمولاً مغفول می‌ماند، اهمیت “مرحله دوم کارآفرینی” است؛ در واقع شرکت‌های موفق جهانی، مرحله “تأسیس ثانویه” را پشت سر گذاشته‌اند که مبنای کلیدی آن پایداری و کارآیی  با استفاده از روش‌هایی مانند بهبود مستمر (که یکی از ابزارهای پیاده‌سازی آن 5S است) می‌باشد.

شرکت سرمایه‌گذاری پارسیان، با تکیه بر تجربیات جهانی، پس از رساندن جریان‌های نقدینگی به سطوح قابل توجه اکنون در مرحله تبدیل واحدهای زیرمجموعه به شرکت‌های کارآ و نمونه از نظر بهبود مستمر با روش‌شناسی مدیریتی ژاپنی است.